عشق
سلام گلای ناز
امروز میخوام یکم درباره عشق باهاتون صحبت کنم
خب یکم هم ازتون مشورت بگیرم
خب بیشترا از شکست عشقی من خبر دارن خب اونقدرام بد نیست
چون من احساس میکنم دوباره دارم عاشق می شم
خوب الان دیگه میدونم دوطرف باید عاشق
باشن تا شکست عشقی
نخورن و تا ابد
باهم باشن
خب باید بگم من عاشق پسر خالم شدم و حس میکنم اونم
خب دوسم داشته باشه
خب شایدم یه صمیمیت ساده باشه ولی
همیشه ازم تعریف میکنه
از همه بیشتر بهم توجه میکنه
همیشه به درد و دلام گوش میده
من شکست عشقیمو فقط واسه اون تعریف کردم
چون اون اهمیت میده
اون یه شنونده عالیه
اونم باهام درد و دل میکنه
آخه پدرش و مادرش از هم جدا شدن و بعد پدرش مرد
مادرشم که زیاد بهش اهمیت نمیده خونشون به خونه ما نزدیکه گاهی میاد پیش من
خب اکن درس خون و مهربونه
و دوست داره خلبان بشه
الانم 18 سالشه از من 3 سال بزرگتره
اون خوشتیپه
وضع مالیشون خوبه چون مامانش دکتره
به نظرتون ما به هممیخوریم؟
من احساس میکنم دوسم داره
نمیتونم راس تو چشاش نگاه کنمو بگم دوست دارم تو چی
به نظرتون چکار کنم؟