عشی غرق در سیاهی

Merinet1 · 07:19 1400/04/19

 

چشمای تو نقاشیه!

 

 

 

انقد آرومی، که قلبم میره دور از حاشیه

 

 

 

 

 

تو مثل دارویی برام! قد دریایی ولی حتی یه قطرت کافیه…

 

 

 

وقتی بهم میریزم…

 

 

 

 

 

سر موقع میرسی، منو مرتب میکنی

 

 

 

 

 

من خیلی برات میمیرم! خوبه که توام یه وقتایی برام تب میکنی…

 

 

 

 

 

حال دلم وصله به حال دلت، جون من جون خودت عوض نشو!

 

 

 

واسه دلم خوبه چون آب و گل…

 

 

 

 

 

 

 

عشقمون چه خوشگله کنار هم!

 

 

 

 

 

حال دلم وصله به حال دلت، جون من جون خودت عوض نشو!

 

 

 

واسه دلم خوبه چون آب و گل…

 

 

 

عشقمون چه خوشگله کنار هم!

 

 

 

 

 

تو رگام خونی واسه من، تشنه تو مثل بارونی 

 

 

آخه همه جوره قشنگی هم با موهای مشکی هم موی رنگی

 

 

 

 

حال دلم وصله به حال دلت، جون من جون خودت عوض نشو!

 

 

 

 

 

واسه دلم خوبه چون آب و گل…

 

 

 

عشقمون چه خوشگله کنار هم!

 

 

 

حال دلم وصله به حال دلت، جون من جون خودت عوض نشو!

 

 

 

واسه دلم خوبه چون آب و گل…

 

 

 

 

 

عشقمون چه خوشگله کنار هم!

 

 

 

 

 

آصف آریا

 

برو ادامه گوگولم

 

 

 

 

تو هواپیما از زبون مری

کنار پنجره نشستم آدرینم کنارم نشست ساعت 12 بود به شونه آدرین تکیه دادم بیرون پنجره ابر ها پیدا بودن چقدر زیبا بودن آدرین دستشو به پهلو هام کشید و نازشون کرد و دستشو رو سرم گذاشت و موهامو نوازش کرد. 

منم دستمو روی سینه های مردونش کشیدم و به سینه هلش تکیه دادم...

کم کم زمان گذشت و واسمون ناهار اوردن بعد ناهار چند ساعت بعد مهمانداره گفت کمر بندامون رو سفت کنیم میخوایم فرود بیایم همه تعجب کرده بودن به این زودی؟

گفتن توی یکی از شهر های استرالیا پیاده میشیم. هواپیما فرود اومد و چند تا مامور مارو پیاده کردن و گفتن توی هواپیما یه مجرم هست من حسابی ترسیده بودم آدرینم نگران به نظر می رسید و منو توی آغوش گرفته بود هواپیما رو خوب گشتن و گفتن میتونیم دو هفته دیگه با همین هواپیما بریم به مقصدمون تا اون مجرمو پیدا کنن و مطمعن شن همجا امن و امانه اینجا هم شهر خیلی قشنگ بود. 

 

☆☆☆☆☆☆☆

از زبون مرینت

مرینت: آدرین ساک ها همشون هستن؟ 

آدرین: آره ساکو اون مال تو نیست؟ 

ساکوراکو: آدریننن من از این لقب خوشم نمیاد هی میگی ساکو عع اون مال منه که. 

آدرین: باشه بابا😐

نیرااونا: چتونه شما دوتا گوریل؟ 

آدرین و ساکوراکو هم بلند گفتن: گوریل؟ 

مرینت: ایشششش گوشم درد گرفتتتت

 رفتیم و سوار یه تاکسی شدیم. 

بعدم رفتیم به یه هتل خیلی زیبا مجلل و کلاسیک. 

ساک هامونو بردیم بالا یه اتاق بزرگ گرفتیم اندازه خونه بود یه حموم بزرگ داشت با انواع مختلف و بهترین شامپو ها و نرم کننده ها + یه وان بزرگ دونفره+دو تا اتاق دو نفره یکی تمش طوسی صورتی بود و یکی لیمویی و آبی کمرنگ+دو تا دستشویی+یه اشپز خونه بزرگ با میز ناهارخوری چهار نفره و یه یخچال پره خوراکی+یه تلویزیون بزرگ و کلی وسیله های خشمل و تزیینی+یه تراس بزرگ(دلمم خواسسس) 

عالی بود با آدرین نیرو و ساکو همجاره نگاه میکردیم خیلی خونه خوبی بود اون اتاق طوسی صورتیه مال من و آدرین شد و اون لیمویی آبیه واسه نیرو و ساکو یکم خسته بودیم رفتیم خوابیدیم بعدش من بیدار شدم همه خواب بودن رفتم تو حموم یه دوش بگیرم اما تا رفتم تو حموم در باز شد یکم ترسیدم بعد دیدم این دیوونس

گفتم: آدرین برو بخواب دیوونه اومدم حموم مگه دیوونه ای؟ 

جواب داد: آره دیوونم دیوونه توو لباساشو در اورد و اومد تو وان! 

گوشه لبمو گاز گرفتم گفتم: آدرین نیراونا و ساکوراکو اینجانا! 

جواب داد: خب منم میدونم ولی نمیشه از طعم لبای تو گذشت! 

خندیدم و گفتم: دیوونه. 

لبامو خورد و گفت: طعمش از شکلاتم بهتری مای لیدی

با تعجب گفتم: مای لیدی؟ 

با احترام گفت: بله تو بانوی منی عشقمممم

و پیشونیمو بوسید... 

بعد لباشو از پیشونیم جدا کرد و گفت: مرینت دنیای تو بدون من چیجوریه؟ 

کمی فکر کردمو گفتم: سیاهه مث شبی که نه ماه داره نه ستاره. 

بعد ادامه دادم: چشماتو ببند چی میبینی؟ 

گفت: سیاهی

لبخند تلخی زدمو گفتم: ترکم نکن آدرین دنیای من بدون تو اینجوریه سیاهه ماه نداره ستاره هم همینطور تنهاییه

لبخند مهربونی زد دستمو بوسید و گفت: هیچ وقت! 

 

☆☆☆☆☆☆

داشتم موهاشو میشستم که.... 

 

که یهو نیراونا اومد تو سریع تا منو دید جیغ زد و درو بست خداراشکر آدرین تو وان بود😂از وان اومدم بیرون و تنمو شستم و حولمو پوشیدم آدرینم موهلشو شست و از وان اومد بیرون و حولشو پوشید از حموم که اومدم بیرون نیراونا چشم غره ای بهم رفت و اخمی کرد و منم ریز خندیدم و رفتم لباسامو بپوشم آدرین اومد از پشت بغلم کرد یکم ترسیدم و حولم افتا اونم بند حولشو بازم کر و منو تو آغوش خودش گرفت لخت همو بغل کرده بودیم

آدرین منو از پشت گرفته بود منم دستاشو تو دستم گرفته بودم که احساس کردم چیزی روی سینه هام افتاد و پشت گردمه چشم به گردنبندی از طلا افتاد که گردنمه برگشتم افتادم رو آدرین و گفتم: تو دیوونه ایییییی ممنونممممن خیلی قشنگهههههههه عاشقتم آدرین

خندید و گفت: وای مرینت له شدم اول برو لباستو بپوش خودت دیوونه ای عقش من

از روش بلد شدم و لباسامو پوشیدم یه نیم تنه بنفش با یه دامن کوتاه مشکی خجمل

و موهامو سشوار کردمو اومدم رو مبل نشستم و آدرینم کنار ساکوراکو نشست و کنترلو برداشتو زد یه فیلم عاشقانه و نیراونا هم دست منو کشید تو اتاقو گفت: مرینت تو حموم با آدرین چیکار می کردید؟ 

خندیدمو گفتم: هیچی

با صورتی عصبانی و سرخ جواب داد: گفتم چیکار میکردید؟ 

جواب دادم: هیچی رفتم دوش بگیرم این الاغ اومده تو حموم! 

با خنده گفت: خب بسه برو. 

رفتیم پیش پسرا سر ظهر بود و ساعت 3 ساکوراکو کنترلو قاپیدو زد یه فیلم کره یا چینی نیرااونا کنترلو گرفتو زد یه فیلم آمریکایی منم لجم گرفت کنترلو گرفتم زدم یخ فیلم هندی که اسمش فریاد بود یه بار با آدرین دیده بودیم فیلم قشنگی بود بقیه فیلم هندی ها چرت بودن ولی این قشنگ بود همه باهم داشتیم میدیدیم که کسی در زد

نیراونا با ذوق بلند شد و چمد تا چیز به یکی گفت و اومد نشست نگاهی کنجاو کردم بهش و پرسیدم: چیزی شده؟ 

جواب داد.....